پسرم هدیه ای از جانب خدا

19 ماهگی

دیگه کم کم به تعداد کلماتی که می گفتی و به زبان می آوردی اضافه می شد ولی همچنان مامان و بابا و ارشیدا رو به خوبی تلفظ می کردی و بدون اشتباه ادا می کردی. دندانهای جلویی هم بالا و هم پایین کامل در آمده بود و نیش رو هم در آورده بودی دندانهای آسیای فک بالا و پایین هم در آمده بود و دیگه تمامی غذاهای سفت رو می تونستی بجوی و بخوری. عاشق بازیهای پسرونه مثل توپ بازی ، ماشین بازی و لگو بودی. اسباب بازی مورد علاقت یک آدم آهنی سخنگوی زرد رنگه که خیلی دوستش داری که مدام باهاش بازی می کنی.  علاقه زیادی به کنترل تلویزیون و تلفن بیسیم داری و اینقدر بهشون ور رفتی و پرت کردی این ور و اون ور که دیگه چیزی ازشون نمونده. اینقدر با آرشیدا قشنگ بازی می کر...
16 مهر 1399
1